یادداشتهای پراکنده هادیتک

بسیار مضحک و بسیار موجبات خنده خواهد بود وقتی اساس و اعتقاد بنیادین یک انسان در چشم بر هم زدنی فرو بریزد و همچون زلزله و صاعقه توأمانی که بر جانش افتاده، بداند تمام آنچه بخاطرش حتی حاضر بود جانش را فدا کند صحت نداشته است. زمانی که پس از سالها تعمّق و تجربه حقیقتی آشکار میشود و اعتبار یک قدرت در ذهن فرومیشکند، پرده ها می افتند و آن زمان پیامبر عقل شروع به رسالت میکند. دیگر ارزشی بالاتر از این نیست که صوابی نه به خاطر ثوابش، نه به خاطر رضای شخصی یا قدرتی، نه به خاطر جهانی دیگر، نه به خاطر نتیجه‌ای بلکه فراتر از آن بی‌دلیل صورت پذیرد. خوبی'>خوبی برای خوبی. خوبی به این دلیل که این زندگی برای آنها که دچار مشقتی هستند آسان تر بگذرد. وقتی همه چیز به کناری میرود و بطن غم سر از خاک برمی‌آورد، سکوت آدم بیشتر میشود. تنهایی اش بیشتر میشود و میخواهد این چند صباح برای همه قابل تحمل تر باشد. یادداشتهای پراکنده هادیتک...

اینکه بعضی دوپاها در کردار و اخلاق خوب هستند ولی عقایدی دارند که آدم را یک عمر دنبال خود میکشند، بسیار ملال‌آور است. چه درد بزرگی است آن زمان که پرده‌ها می‌افتند و پوچی افکار این افراد که چه بسا خود نیز فریب خوردۀ یک دستگاه بزرگتر بوده‌اند آشکار میشود. اینها شریک جرم هستند. اینها اخلاقشان را طعمه یک شکارچی پر زرق و برق کرده اند. لباسهای این شکارچی پر از رنگ و زنگوله هایی که از بند بند لباسش آویزان شده خوش آواز هستند. مباد که کسی از کودکی در رسته شیفتگان ایشان قرار بگیرد که با وعده نسیه ای، نقد دنیا را مفت خواهد فروخت. این دوپاهای خوب کردار، این سربازان شکارچی را شاید عده ای خوش‌بین، گلی بدانند و اشتباهشان را همچون خاری که وجودش در هر گل طبیعی است اما در بطن ماجرا آنها کاکتوس‌های متعفنی هستند که شاید گهگاه گلهای زیبایی نشان میدهند. یادداشتهای پراکنده هادیتک...